معنی رسانه شنیداری

حل جدول

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

رسانه

رسانه. [رَ / رِ ن َ / ن ِ] (اِ) وسیله ٔ رساندن.
- رسانه های گروهی، وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون و مطبوعات.

رسانه. [رَ / رِ ن َ / ن ِ] (اِ) حسرت و افسوس و تأسف. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) (از برهان). افسوس و تحسر و حسرت. (از شعوری ج 2 ص 10). حسرت و افسوس. (آنندراج) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری). اندوه و غم. تحسر. (یادداشت مؤلف):
پدرت و برادرت و فرزند و مادر
شدستند ناچیز و گشته فسانه
تو پنجاه سال از پس مرگ ایشان
فسانه شنیدی و خوردی رسانه.
ناصرخسرو.
ای رس بجزاز بهر تو نگردد
این خانه ٔ رنگین پررسانه.
ناصرخسرو.
|| ناله و زاری. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

رسانه

حسرت، افسوس،
اندوه: تو پنجاه سال از پس عمر ایشان / فسانه شنودی و خوردی رسانه (ناصرخسرو: ۴۱)،

هر وسیله‌ای که مطلب یا خبری را به اطلاع مردم می‌رساند مانند رادیو، تلویزیون، و روزنامه،

فارسی به عربی

شنیداری

تسجیل صوتی


رسانه

عربه، وسط

فارسی به آلمانی

فرهنگ معین

رسانه

(رِ نِ) (اِ.) هر وسیله انتقال دهنده.

(رَ نِ) (اِ.) اندوه، حسرت.

فرهنگ فارسی هوشیار

رسانه

هر وسیله ای که مطلب یا خبری را به اطلاع مردم برساند و بمعنای حسرت و اندوه

فرهنگ پهلوی

رسانه

خبر رسان، رساننده، گویا

معادل ابجد

رسانه شنیداری

891

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری